سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه کسی را دیدید که به وی زهد در دنیا و کم گویی عطا شده، بدو نزدیک شوید که القای حکمت می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

جوانه

 
 
یک دسته گل کاکتوس(یکشنبه 86 مرداد 7 ساعت 6:59 عصر )

 

...................................................بنام خدا...............................................

 

امروزکه رفته بودم سر کار،رئیسمون خیلی باهام سرسنگین برخورد کرد . تازگی ها یه جوری شده . برخلاف قبلن ها که هر وقت منو میدید کلی تحویلم میگرفت وعزت واحترامم میکرد ، چند روزیه که خیلی سرد برخورد میکنه . لابد میخواد به خیال خودش روی منو کم کنه تاکمتر زبون درازی کنم وپامو از گلیمم دراز ترنکنم !

نمیدونم چرا مردم اینجورین ! تاوقتی ازشون  تعریف وتمجید وتقدیروتشکر کنی باهات خیلی خوبن ولی تا می آیی یکی دوجمله انتقاد سازنده محترمانه کنی یا بخواهی مرد ومردونه درباره حق وحقوقت حرف بزنی باهات دشمن خونی میشن وجواب سلامت روهم نمیدن .

نمی دونم والله . شاید هم من طرز درست انتقاد کردن رو نمی دونم . آخه تو مهدکودک بچه ها هم ، این مشکل رو پیدا کرده ام . دوسه بار که انتقاد وپیشنهاداتی رو دوستانه مطرح کردم ، چهره باز وانتقاد پذیرشون ! تبدیل شد به برج زهرمار !

خلاصه ، یاحرف زدن من  ایراد داره یا روحیه وحس وحال اونها. آخه میگن : انتقاد تواز یک نفر هدیه ایست که به او میدهی . لابد یعنی هم حرف تو باید خوشگل وکادو پیچ باشه وهم طرف مقابل اون رو باخوشحالی وگشاده رویی از توقبول کنه .

گیج شده ام . فقط میدونم اینجوری نمیشه .آخه اگه به عنوان یک همکار ،یک دوست ، یک ارباب رجوع و...فقط از همدیگه تعریف وتمجید کنیم  پس چه جوری از ایرادهای کارمون باخبربشیم؟  چطوری اونها رو اصلاح کنیم ؟...البته اگه ... اگه ... اگه... قبول داشته باشیم  که هرکدوممون بالاخره یه ایرادهایی داریم !

آهان فهمیدم. فکر کنم مسئله اصلی وکلید حل معما رو پیدا  کردم !



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 7  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 15842  بازدید


» لینک دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «